کم خوابی و یا پرخوابی هر روزه، یکی از نشانه های افسردگی به شمار می آید. 
 
چکیده: بعضی ها با اندک حالت غم و اندوهی ممکن است این برداشت را داشته باشند که دچار اختلال روانی افسردگی شده اند. ولی اینگونه نیست. روانشناسان برخی از علایم را بیان کرده اند که می توان با پیدایش آن پی برد که شخصی دچار افسردگی هست یا نیست. در این نوشتار به بیان 9 مورد از نشانه های افسردگی پرداختیم. با ما همراه باشید. 

تعداد کلمات 1314 / زمان تقریبی مطالعه 6 دقیقه

نُه نشانه افسردگی

لازم است حداقل پنج مورد از علایم زیر همزمان در یک دوره دو هفته ای وجود داشته باشد و این علائم تغییری در کارکرد عمومی بیمار ایجاد کنند. حداقل یکی از علایم، (۱) خلق افسرده باشد، یا (۲) بی علاقگی و بی لذتی لازمند.
نکته: علایمی را که به وضوح از بیماری طبی عمومی ناشی شده است و نیز هذیانها و توهم های ناهماهنگ با خلق را منظور نکنید:

1. خلق افسرده در اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها، چه بر اساس گزارش خود بیمار از احساس ذهنی اش (مثلا احساس کند غمگین است، یا احساس پوچی کند)، چه طبق مشاهده دیگران (مثلا بگویند گریان به نظر می رسد). نکته: در اطفال و نوجوانان می تواند به صورت خلق تحریک پذیر باشد.

٢. کاهش واضح علاقه مندی یا کاهش لذت بردن از اکثر فعالیت ها و یا تقریبا همه آنها، اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها (چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش، چه بنا بر مشاهدات دیگران).

٣. کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای رژیم درمانی خاصی برای لاغری، یا افزایش وزن (مثلا تغییر وزن بدن بیش از پنج درصد در عرض یک ماه). با کاهش یا افزایش اشتها تقریبا همه روزها. نکته: در کودکان نرسیدن به وزن قابل انتظار را باید در نظر گرفت.

۴. کم خوابی یا پر خوابی، تقریبا هر روزه.

۵. سراسیمگی یا کندی روانی-حرکتی در تقریبا همه روزها (برای دیگران مشهود باشد، نه فقط بر اساس احساس ذهنی بیمار)

۶. احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریبا همه روزها.

۷. احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نامتناسب (که حتی ممکن است هذیانی باشد) تقریبا هر روز (صرف ملامت نفس یا احساس گناه به خاطر بیمار بودن کافی نیست.

۸. کاهش قدرت تفکر یا تمرکز یا احساس بلاتصمیمی، تقریبا هر روز (چه طبق گزارش بیمار از احساس ذهنی خود، چه بنا بر مشاهده دیگران.)

9. افکار عود کننده درباره مرگ (نه فقط ترس از مردن). فکر مکرر خودکشی بدون هیچ نقشه خاصی، اقدام به خودکشی، یا داشتن نقشه ای معین برای انجام خودکشی.
الف) علایم مذکور واجد ملاک های دوره مشترک و کمبودی بیماری نباشد.
ب) علایم از نظر بالینی رنج و عذاب چشمگیری برای بیمار ایجاد کرده باشد و یا کارکردهای او را در حوزه های اجتماعی، شغلی، یا سایر حوزه های مهم زندگی مختل کرده باشد.
پ) علایم ربطی به اثرات جسمی مستقیم یک ماده (برای مثال ماددای که مورد سوء مصرف قرار می گیرد، یا دارو) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل کم کاری تیروئید) نداشته باشد.
ت) داغدیدگی، توجیه بهتری برای علایم نباشد، یعنی به دنبال از دست رفتن فرد محبوب، علایم بیش از دو ماه طول کشیده باشد، یا مختل شدن واضح کار کردها، اشتغال ذهنی شدید با احساس بی ارزشی، فکر خودکشی، علایم روان پریشی، یا کندی روانی- حرکتی به شکل مشخص وجود داشته باشد.
اگرچه تمامی این علائم مهم هستند اما بررسی ها مهم ترین نشانه ی افسردگی اساسی را تغییرات فیزیکی (گاهی آنها را نشانه های بدنی یا نباتی نیز می نامند) می دانند همراه با خاموشی هیجانی و رفتاری که با نمرات پایین در مقیاس فعال سازی رفتاری مشخص می شوند. فقدان لذت یا بی لذتی (فقدان انرژی و یا ناتوانی در انجام فعالیتهای لذت بخش و داشتن تفریح) بیشتر به عنوان علامت افسردگی شناخته می شود تا گزارشات غم وپریشانی، یا گرایش به گریه کردن مکرر که در افراد افسرده و غیر افسرده به صورت معمول دیده می شود. این حالت نشان دهنده عاطفه مثبت پایین هستند و نه عاطفه منفی بالا. طول دوره افسردگی اساسی 4 تا 9 ماه می باشد.

 
 
منبع: کتاب «اختلالات خلقی»
نویسنده: محمدحسن فاطمی راد و دیگران
 

بیشتر بخوانید :
با 5 راه به مبارزه با افسردگی بروید !
افسردگی و درمان آن
چگونه بر افسردگی غلبه نماییم؟
افسردگی روحی: علایم و درمان
درمانِ تخصصی بیمار افسرده